۱۰ مطلب با موضوع «متن» ثبت شده است

به سلامتی مادر

🌹بهِ سَلامَتیهِ مادَرَم🌹


🌹بی مِنَت بُزُرگَم کَرد❤️

🌹بی مِنَت مِهرَبونـــــــیْـــاشو خَرجَم کَرد❤️

🌹بی مِنَت عُمرِشو بهِ پْام ریختـــــــــْ❤️

🌹بی مِنَت اَز خوابِش زَد تا مَن راحَت بِخوابَم❤️

🌹بی مِنَت غَذا دُرُسْــت کَرد جَلُومْ گُذاشت❤️


🌹بی مِنَت لِباساموُ شُسْت❤️

🌹بی مِنَت قُربونْ صَدَقَم رَفْت❤️

🌹بی مِنَت آرِزْوهاشُو باهام تَقْسْیمْ کَرْد❤️

🌹بی مِنَت لِباسامُو اُتو کَرْد❤️

🌹بی مِنَت بهِ حَرْفامْ گوشْ دادْ❤️

🌹بی مِنَت بِهْتَرینارُو بَرامْ خواسْت❤️

🌹بی مِنَت بوسَمْ کَرْدْ❤️


🌹بی مِنَت جَوونیشُو بهِ پامْ ریختْ❤️

🌹بی مِنَت عاشِقانِه تَرینْ لَحَظاتِشُو بَرامْ گُذاشتْ❤️

🌹بی مِنَت دوسَم دارِه❤️

بی مِنَت بِهِتْ میگَمْ مادَرَمْ  عاشِقانِه دوسِتْ دارَمْ❤️

  • sorena
  • يكشنبه ۹ دی ۹۷

حرف های تلخ

سال سوم دبستان به پدرم گفتم امسال دوست ندارم با کیف و کفش کهنه ی خواهرم به مدرسه بروم گفتم دلم میخواهد مثل همکلاسی هایم کیف و کفش مخصوص خودم را داشته باشم از آن رنگ رنگی ها
نگفت نه اما خواست کمی صبر کنم، مدرسه ها شروع شد چند روز که گذشت دوباره همان حرف ها را تکرار کردم بعدش با عصبانیت فریاد زدم من از این کیف کهنه و کفش های وارفته خجالت می کشم پدرم صورتش سرخ شده بود و سرفه 
  • sorena
  • يكشنبه ۹ دی ۹۷

رفیق یه روزی میرسه که....

رفیق^^💋💧

یه روزی میرسه

صبح از خواب پا میشی*.*👐🏾🌤

گوشیتو ور میداری میبینی pm نداری ازم💬❌

میگیری میخوابی^^😴

ظهر پا میشی+.+☀️

میبینی تو تلگرام آفم📴

میبینی جواب کامنتای کسی رو هم ندادم^^:)💧

اس میدی💬

ج نمیاد;)🖖🏼

ناراحت میشی :"(💧

بعد یساعت باز اس میدی💬

ج نمیاد^^:)‼️

زنگ میزنی☎️

  • sorena
  • پنجشنبه ۲۹ آذر ۹۷

خدایا منو از چی میترسونی

خُــــداااااااا


مَـنو از چـی مـی تـَرسُـونـی؟


جَـهنَّـمِـت ؟


مـَن عِـشقــَم تـــُو بغَــلم از دورُی عشِـقـش گِـریــه ڪَـــرد


جَـّهنـم تَـر از ایـــن سُراغ داری رو ڪٌـن...

  • sorena
  • يكشنبه ۲۵ آذر ۹۷

چت عاشقانه

👧 اخ عاقایی دلم میخواد خفت کنم. اینقد حرصم نده 😤

👦 بیا خفه کن ببینم میتونی 😱😢

👧 میامممم...میتونم خفتم میکنم 😡

👦 خفم کنی میمیرما 😭

👧خب بعد اینکه خفت کردم 

خودم بهت نفس مصنوعی میدم زنده شی 💏😍

👦خیلی توله ای تو 😁

بعد اگه زنده نشدم چی!؟؟

👧عصن خفت نمیکنم 😒

بعدشم غلط میکنی زنده نشی 😤

  • sorena
  • يكشنبه ۴ آذر ۹۷

مواظب همدیگر باشیم

مواظب‌ همدیگه‌ باشیم 

ازیه جایی بـه بعـددیگه بـزرگ

نمیشیم

پیرمیشیم

ازیه‌جایی بـه

بعددیگه‌خسـته

نمی شــیم میبریم

ازیجایی‌ب‌بعددیگه‌تکراری

نیـــستیم؛ زیـادی هستـیم

پس قدرخودمون،خانواده مون

دوستانمون،زندگیمون و،کلـاحضور

خوشرنگمون روتوصفحه‌ی دفتروجود

بدونیم.محبت تـجارت پایاپای نیست

چرتکه نیندازیم که من چه کردموتو در

مقابل چه کردی!بی‌شـمارمحبت،ڪنیم

حتی‌اگ بهردلیلی ڪفه‌تـرازوی دیگران‌

سبک تر بود

  • sorena
  • يكشنبه ۱۳ آبان ۹۷

بهترین دوست

جنس مخالف همیشه واسه رل زدن نیست...

بعضی وقتا میتونه بهترین رفیقت باشه❤😊




تقدیم به خواهر و برادرای گلم 🌹🌹

فداتون

  • sorena
  • چهارشنبه ۲۰ تیر ۹۷

حجاب

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟

خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟ 

خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟ 

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! 

بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد 

  • sorena
  • چهارشنبه ۲۰ تیر ۹۷

وقتی که الاغ شدم!!

وقتی که الاغ شدم!!!!


تابستان سال ۱۳۸۹ بود. در حال رانندگی بودم حواسم نبود، یه دفعه یک ماشین با سرعت از کنارم رد شد و با بوق ممتد داد زد و گفت هی الاغ حواست کجاست. 


همانطور با سرعت رفت پشت چراغ قرمز ایستاد.


چون خیابان خلوت بود منم رفتم کنارش ایستادم . شیشه‌های هر دو تامون پائین بود. یواشکی از کنارچشماش به من نگاه میکرد.

منم مستقیم بهش نگاه کردم و گفتم :

آقا میدونستی الاغ ماده هست و خرها، نر هستند. تو باید به من میگفتی خر.

  • sorena
  • سه شنبه ۱۹ تیر ۹۷

متنی برای مادرم

مادرم گوشی اندروید ندارد

ولی همیشه در دسترس ماست 

از بازار هیچ گزینه ای را دانلود نمیکند 

ولی با زنبیل هنوز نان داغ را برای صبحانه تهیه میکند…

محبتش همیشه بروز است 

تب کنم، برایم می میرد 

هرگز بی پاسخم نمیگذارد 

درد دلم را گوش میدهد 

  • sorena
  • جمعه ۲۰ بهمن ۹۶
این وبلاگ در ستاد ساماندهی ثبت شده است
موضوعات
نویسندگان